کلبه ای خواهم ساخت پشت تنهایی شب زیر این سقف کبود که به
زیبایی رویا باشد سقفش از عطر بهار فرشهایش ازعشق پنجره ای
از نور پرده اش از گل یاس رنگ دیوار اتاقش از اب عکس لبخند تو را می کوبم روی ایوان حیاط تا که هر صبح اقاقیها را از تو سرشار کنم
همه دلخوشیم بودن توست و چراغ شب تنهایی من نور چشمان تو است کاشکی در سبد احساسم شاخه ای گل مریم بود عطر ان را با عشق توشه راه گل قاصدکی می کردم که به تنهایی تو سر بزند تو به من نزدیکی و خودت می دانی حسرت یخ زده چشمانم در زمستان سکوت گرمی دست تو را می طلبد